به گزارش گروه ترجمه قدس آنلاین، در بخش هایی از این تحلیل آمده است: «آیا ایران و چین در حال تبدیل شدن به شرکای استراتژیک هستند؟ یا غرب نباید نگران چیزی باشد؟ اگر از دید کسی که در مورد شرایط غرب ترسیده باشد به این قضیه نگاه کنیم، ایران و چین قراردادی برای یک ربع قرن به امضا رسانده اند که نه تنها شامل نفت و گاز، بلکه حوزه های مختلف نظامی، امنیتی و .. را شامل می شود. به این ترتیب ایران با قراردادن محور خود بر شرق، فصل جدیدی از رقابت با غرب را آغاز خواهد کرد.
اما یک دید دیگر نیز وجود دارد که احساس خطر خاصی برای غرب نمی کند. چنین دیدگاه بر این عقیده استوار است که چیز جدیدی میان چین و ایران اتفاق نیفتاده و چین همان سیاست قدرت های بزرگ گذشته را در پیش گرفته و چین به دنبال عادی سازی روابط خود با آمریکا است که برای آن ها تجارت سالیانه ۵۵۰ میلیارد دلاری را در مقایسه با تجارت ۲۵ میلیارد دلاری با ایران به وجود می آورد. چنین عقیده ای می گوید این بیشتر سروصدا از طرف ایران برای مباحث داخلی است که به مردم خود بگوید به جز آمریکا گزینه های دیگری نیز دارد.
هر کدام از این دیدگاه ها یک شکل از واکنش آمریکا را می طلبد اما این کشور، فکر کردن به صورت ژئوپلیتیکی را فراموش کرده و وقتی در مورد ایران فکر می کنیم باید حتما بدین گونه این کار را انجام داد.
چنین رویکردی باعث به وجود آمدن سومین دیدگاه نسبت به رابطه میان چین و ایران می شود. آن هم این است که ایران به صورت کامل به شرق متعهد نشده و اگر با غرب هم به توافق برسد این کار را نیز نخواهد کرد. اما اگر توافق با غرب شکست بخورد، با تعهد کامل به طرف چین خواهد رفت.»
علاقه استراتژیک چین به ایران
«برای فهمیدن دقیق تر علاقه استراتژیک چین به ایران باید به ۲۰۱۳ برویم جایی که برای اولین بار شی جین پینگ «ابتکار کمربند و جاده» خود را معرفی کرد. جایی که این کشور کریدورهای بزرگی برای ثبات مبادلات خود از انرژی و راه آهن گرفته تا بندرها و بزرگراه ها را مدنظر دارد. بیشتر از ۶۰ کشور که دو سوم جمعیت زمین را شامل می شود این قرارداد را با چین امضا کرده اند.
اما چین می داند که در چنین حرکتی، باید حواسش به روسیه نیز باشد. هرگونه موفقیت چین در خاورماینه نیازمند شرایط خوب میان آن ها با روسیه و اوراسیا است. این را نیز نباید فراموش کنیم که روسیه از دهه ۵۰ میلادی نقش سیاسی بزرگی را در کشورهایی مانند عراق، سوریه، مصر و لیبی بازی می کند. این کشور همچنین رابطه پایداری را به صورت همزمان با ایران، اسرائیل و کشورهای عربی دارد. چین رابطه خود را با پاکستان گسترش داده اما برای موفقیت «ابتکار کمربند و جاده»، پاکستان تنها کافی نیست و ایران جزو پازل قطعی آنان می باشد.»
احتمال دوری ایران از چین
«اگر بحث های پیرامون تحریم ایالات متحده را کنار بگذاریم، ایران به سه دلیل امضای قرارداد با غربی ها را با چین ترجیح می دهد. اول اینکه بخش هایی از سیاستمداران ایران نگران هستند نزدیک شدن زیاد به چین استقلال این کشور را در خطر قرار می دهد و بسیاری از آن ها هنوز از تکرار اتفاقی که در قرارداد ترکمنچای افتاده می ترسند. دوم اینکه چین بارها در گذشته نشان داده که از ایران برای مذاکره با غرب به عنوان یکی از برگ های برنده خود استفاده می کند. آن ها حاضرند هر نوع قراردادی با ایران را پاره کنند اگر فرصت عادی سازی رابطه و گسترش تجارت با آمریکا را به دست آورند. همچنین ایران فراموش نکرده که چین در حال کمک به فناوری هسته ای عربستان و همینطور سرمایه گذاری گسترده در فناوری های پیشرفته اسرائیل است. همینطور چین با سیستم «ابتکار کمربند و جاده» خود کشورها را به زیر قرض شدید می برد که در مورد سریلانکا و جیبوتی نمونه آن را دیدیم که باعث می شود سیاستمداران ایرانی در این مورد و هرگونه تحت کنترل گرفتن بندرهایشان توسط چین با احتیاط کار کنند.»
نجات اقتصاد ایران
«اما از دیدگاه ایران، اگر مذاکرات با غرب هم بن بست بخورد، داشتن قرارداد با چین بسیار بهتر از نداشتن هیچ قراردادی است. آن ها در این شرایط با همه حواشی «ابتکار کمربند و جاده»، همکار استراتژیک با چین خواهند بود که می توانند اقتصادشان را از فروپاشی نجات دهند.
اما سوال اینجاست که آمریکا با چنین شرایطی رابطه اش را با ایران چگونه به پیش خواهد برد؟
چین به یکی از بزرگترین تعیین کنندگان شکل ژئوپولیتیک جهانی بدل شده است؛ همانگونه که شوروی در دوران جنگ سرد بود. اما نکته اینجاست که چین کنونی برای آمریکا، رقیب سرسخت تری نسبت به شوروی جنگ سرد است. چینی ها اقتصاد بسیار متنوعی دارند و در حوزه های بسیار بیشتری خود را قدرتمند نشان داده اند. چینی ها نشان دادند که نمونه سبک خاص اقتصادشان می تواند جایگزینی برای مدل دموکراتیک غربی باشد. اکنون جهان متوجه شده که می تواند ترکیبی از تمامیت خواهی و اولیگارشی را در اقتصاد پیاده کند و باز هم موفق باشد و صدها میلیون نفر را از فقر نجات دهد.»
مشکل ایران جزئی از مشکل چین
«گام های کوتاه مدت و میان مدت در قبال ایران هر چه که باشد، چشمانداز بلندمدت این است که یا ایران در اردوگاه غرب بهعنوان سدی بر سر راه برنامههای اوراسیای چین قرار خواهد گرفت یا سیاست مهار چین توسط ایالات متحده را تشدید می کند. بنابراین عاقلانه ترین اقدام این است که مشکل ایران را جزئی از مشکل چین بدانیم. بر اساس این دیدگاه، همانطور که سالیوان خاطرنشان کرده است: «ما باید در آینده به سایر رفتارهای بد ایران در سراسر منطقه رسیدگی کنیم» و «از دیدگاه ما، اولویت اولیه مهم باید مقابله یک بحران هسته ای در حال تشدید باشد.». مسئله مهم لجستیکی این است که مشخص شود چه کسی اولین گام را برمی دارد. آیا ایالات متحده تحریم ها را قبل از موافقت تهران لغو می کند یا برعکس؟»
نظر شما